سایت seriesbr

یک کامیون که حامل تانکری است در حال عبور از بزرگراه مورد حمله هلیکوپتری ناشناس قرار می گیرد و تانکر آن منفجر میشود. غافل از اینکه داخل آن تانکر پر از نوعی ویروس بسیار مهلک بوده. حالا این ویروس در تمام سطح شهر پخش شده و جان افراد را تهدید می کند. دولت برای خرابکاری که عامل این فاجعه است جایزه ای تعیین می کند، و یک جایزه بگیر بنام «بیباپ» برای گرفتن آن دست به کار می شود...

A terrorist explosion releases a deadly virus on the masses, and it's up to the bounty-hunting Bebop crew to catch the cold-blooded culprit.

دنیا به کام «دیوید ایمز» است . او همه چیز دارد : مالکیت یک موسسه انتشاراتی، ثروت فراوان، زیبایی، یک خانه خارق العاده در منهتن و یک دوست دختر جذاب به نام «جولی» (کامرون دیاز). روزی او با دختری به نام «سوفیا» آشنا می شود و معنای واقعی عشق را درک می کند.

A self-indulgent and vain publishing magnate finds his privileged life upended after a vehicular accident with a resentful lover.

یک گروه تبهکار به یک کازینو دستبرد می زنند و مقدار زیادی پول نقد می دزدند. یکی از آن ها که «توماس مورفی» نام دارد، تصمیم می گیرد کل پول را برای خود بردارد...

A gang of ex-cons rob a casino during Elvis convention week.

یک زن همراه دو فرزندش که به نور خورشید حساسیت دارند، در خانه‌ای تاریک زندگی می کند. با جریاناتی که برایش اتفاق می افتد، کم کم باور می کند که خانواده‌اش نفرین شده‌اند.

During World War II, a woman who lives with her two photosensitive children on her darkened old family estate in the Channel Islands becomes convinced that the home is haunted.

در سال 1941 هنگامی‌ که یک مرد ماهی‌گیر کار و زندگی‌اش را برای همراهی با ارتش یونان و شرکت در جنگ جهانی دوم رها می‌کند، نامزدش با یک فرمانده ایتالیایی وارد رابطه می‌شود.

When a fisherman leaves to fight with the Greek army during World War II, his fiancée falls in love with the local Italian commander.

در آخرین روز کمپ، در تابستان داغ سال 1981، گروهی از مشاوران تلاش می کنند پیش از به پایان رسیدن روز، کار ناتمام خود را به اتمام برسانند...

Set on the last day of camp, in the hot summer of 1981, a group of counselors try to complete their unfinished business before the day ends.

«جری ویلباک» (برد پیت) با دو چالش سخت روبرو است. از یک سوی رئیس باند تبهکاری که وی با آن همکاری می کند از او می خواهد با سفر به مکزیک یک تپانچه عتقیه بسیار قمیتی معروف به “مکزیکی” را برایش پیدا کند، در غیر این صورت با عواقب ناخوشآیندی مواجه خواهد شد. از سوی دیگر نامزدش «سامانتا» از او می خواهد دست از کارهای خلاف بردارد و از همکاری با این باند دست بکشد.

A man tries to transport an ancient gun called The Mexican, believed to carry a curse, back across the border, while his girlfriend pressures him to give up his criminal ways.

دو سارق بانک، «جو» (ویلیس) و «تری (تورنتن)، به طور اتفاقی با زن سرخورده ی خانه دار، «کیت ویلر» (بلانشت) برخورد می کنند و هر دو به او دل می بازند...

Two bank robbers fall in love with the girl they've kidnapped.

اوايل قرن بيستم. «ميلو تاچ» زبان شناسي است که تصميم گرفته جست و جوهاي پدربزرگش را براي پيدا کردن امپراتوري از دست رفته و غرق شده ي آتلانتيس ادامه دهد. ميليونري به نام «پرستن ويتمور»، «ميلو» را استخدام مي کند و او نيز به گروهي ماجراجو مي پيوندد که سرپرست شان، «رورک» (گارنر)، فرمانده يک زيردريايي است...

A young linguist named Milo Thatch joins an intrepid group of explorers to find the mysterious lost continent of Atlantis.

هیولاها برای بالا بردن قدرت شهرشان، کودکان را می‌ترسانند اما از مواجهه‌ی مستقیم با آنها هراس دارند چراکه ممکن است آلوده شوند. در این میان، دختر بچه‌ای وارد شهر آنها می‌شود و تحولات بسیاری در آنجا به وقوع می‌پیوندد.

In order to power the city, monsters have to scare children so that they scream. However, the children are toxic to the monsters, and after a child gets through, two monsters realize things may not be what they think.