سایت seriesbr

ده سال بعد از ازدواج ماریان و یوهان.

Ten years within the marriage of Marianne and Johan.

هنگامی که یک دختر دوازده ساله توسط یک موجود مرموز تسخیر می شود، مادرش برای نجات او از دو کشیش کمک می گیرد اما ...

When a teenage girl is possessed by a mysterious entity, her mother seeks the help of two priests to save her daughter.

یک محکوم فرانسوی در دهه 1930 با یک جنایتکار دوست می شود که هر دوی آنها شروع به گذراندن دوران محکومیت خود در مستعمره جزایی آمریکای جنوبی در جزیره شیطان می کنند که این موضوع به مرد الهام می گیرد تا نقشه فرار خود را بکشد.

A French convict in the 1930s befriends a fellow criminal as the two of them begin serving their sentence in the South American penal colony on Devil's Island, which inspires the man to plot his escape.

زن و شوهری که از مرگ اخیر دختر خود غمگین هستند در ونیز هستند که با دو خواهر مسن روبرو می شوند که یکی از آنها روانی است و هشداری را از آن طرف می آورد.

A married couple grieving the recent death of their young daughter are in Venice when they encounter two elderly sisters, one of whom is psychic and brings a warning from beyond.

سال 1881، نیومکزیکو. "پت گرت" همسفر سابق قانون شکن مشهور "بیلی کید" کلانتر می شود و ماموریت پیدا می کند تا منطقه را در برابر او امن کند...

Pat Garrett is hired as a lawman on behalf of a group of wealthy New Mexico cattle barons to bring down his old friend Billy the Kid.

در دوران رکود بزرگ اقتصادی، یک کلاهبردار با دختری جوان آشنا می شود که ممکن است دختر خود او باشد. آن دو رابطه ای غیرعادی تشکیل می دهند و…

During the Great Depression, a con man finds himself saddled with a young girl who may or may not be his daughter, and the two forge an unlikely partnership.

«لوتر کولمن» (ارل جونز) با جلب اعتماد «دويل لونگن» (شا) مبلغ کلاني کلاهبرداري مي کند، اما به دست افراد او کشته مي شود. «جاني هوکر» (ردفورد)، شريک «لوتر»، به سراغ رفيق سابق او در شيکاگو، «هنري گوندورف» (نيومن)، مي رود تا هم رسم و راه کارهاي بزرگ تر را بياموزد و هم سهمي در انتقام گرفتن «هنري» از «دويل» داشته باشد...

Two grifters team up to pull off the ultimate con.

 در اواخر دههٔ 1950 ، هالی (اسپیسک) و پدرش (اوتس)، پس از مرگ مادرش، تگزاس را به مقصد شهری در داکوتای جنوبی ترک می‌کنند. در اینجا هالی پانزده ساله با کیت بیست و پنج ساله (شین) آشنا می‌شود. چندی بعد کیت پدرش را می‌کشد و همراه هالی به جنگل فرار می‌کند…

An impressionable teenage girl from a dead-end town, and her older greaser boyfriend, embark on a killing spree in the South Dakota Badlands.