سایت seriesbr

ماجرای دختر و پسری است که دشمنان قسم خورده هستن همیشه باهم جنگ دارن تا اینکه یک شب خود را در بدن یکدیگر می بینند و از این امر برای تباهی زندگی یکدیگر استفاده می کنند.

Sworn enemies find themselves in each other's bodies, and use this to ruin each other's lives.

زندگی سوفیا با ملاقات با سیلوین زیر و رو می شود. او از خانواده ای ثروتمند می آید، در حالی که سیلوین از خانواده ای کارگران یدی می آید. سوفیا بعد از اینکه خودش را به انگیزه عاشقانه بزرگش رها کرد، ارزش های خودش را زیر سوال می برد...

Sophia's life is turned upside down when she meets Sylvain. She comes from a wealthy family, while Sylvain comes from a family of manual workers. Sophia questions her own values after abandoning herself to her great romantic impul...

زمانی که کریس برای کریسمس به محل زندگی کودکی اش برمیگردد، به طرز اتفاقی با عشق دوران دبیرستانش یعنی جیمی که در آن زمان بهترین دوستش هم بود برخورد میکند، همان جیمی ای که با ردکردن کریس و خواستن فقط « دوستی معمولی » با او باعث شد که کریس به شخصی که به طرز وحشتناکی بی بند و بار است تبدیل شود. اما با دیدن مجدد جیمی کریس میفهمد که شانسی دوباره دارد تا بعد از سالها روابطش با جیمی را بیش از دوستی معمولی ببرد...

While visiting his hometown during Christmas, a man comes face-to-face with his old high-school crush and best friend--a woman whose rejection of him turned him into a ferocious womanizer.

این فیلم داستان پسری است به نام "بارناباس کالینز" که یک روز درسال 1752 میلادی قلب جادوگری به نام "آنجلیک بوچرد" را می شکند این جادوگر او را تبدیل به خون آشامی کرده و زنده به گورش می کند. حالا بعد از 220 سال او آزاد شده و اتفاق های عجیبی در انتظارش است...

An imprisoned vampire, Barnabas Collins, is set free and returns to his ancestral home, where his dysfunctional descendants are in need of his protection.

«لیندی» یک نگهبان کلوپ است که به وسیله‌ی یک جلیقه‌ی الکتریکی خشم خود را کنترل می‌کند، گرچه می‌تواند باعث خودکشی او نیز شود، پس از اینکه پسر موردعلاقه‌ی «لیندی» کشته می‌شود، پلیس به «لیندی» به چشم مظنون اصلی نگاه می‌کند، در همین حین او به دنبال قاتل واقعی و انتقام از او می‌رود

A bouncer with a slightly murderous anger-management problem that she controls with the help of an electrode-lined vest she uses to shock herself back to normalcy whenever she gets homicidal.

گروهی از فضانوردان در تلاشند تا به ساکنان زمین اطلاع دهند که یک شهاب سنگ بزرگ کره ی زمین را طی شش ماه آینده نابود خواهد کرد.

Two low-level astronomers must go on a giant media tour to warn humankind of an approaching comet that will destroy planet Earth.

«هالی پارکر» (لوهان) و «آنی جیمز» (لوهان)، کمی پس از تولد از یک دیگر جدا شده اند و یکی با مادرشان، «الیزابت» (ریچاردسن) زندگی می کند و دیگری با پدرشان«نیک» (کوایید). این دو که برای نخستین بار در یازده سالگی در یک اردوگاه تابستانی با یک دیگر رو به رو شده اند، تصمیم می گیرند جای شان را با هم عوض کنند...

Identical twins Annie and Hallie, separated at birth and each raised by one of their biological parents, discover each other for the first time at summer camp and make a plan to bring their wayward parents back together.

«تام» یک سال بعد از آشنایی با «وایولت» به او درخواست ازدواج می دهد، اما اتفاقاتی غیر منتظره باعث می شود دوران نامزدی آن دو بیش از حدی که فکرش را می کردند طول بکشد...

One year after meeting, Tom proposes to his girlfriend, Violet, but unexpected events keep tripping them up as they look to walk down the aisle together.

یک زامبی بنام «آر» عاشق یک دختر می شود و جان او را نجات می دهد. از آن پس رابطه ای بین آن دو شکل می گیرد و ماجراهایی رخ می دهد که ممکن است باعث درمان مشکل تمام مرده های متحرک ( زامبی ها ) شود...

After a highly unusual zombie saves a still-living girl from an attack, the two form a relationship that sets in motion events that might transform the entire lifeless world.

پنج قاتل که اتفاقی سوار یک قطار سریع السیر شدند ،متوجه میشوند که ماموریت های آنها مشترک بود و همین باعث درگیری بین اونها با ...

Five assassins aboard a swiftly-moving bullet train find out that their missions have something in common.