سایت seriesbr

داستان درمورد دختر هنرمندی 28 ساله ای به نام مینا است که در جنگلی وسیع و بی آلایش واقع در ایرلند غربی گرفتار شده است. مینا پس از یافتن پناهگاهی درکنار 3 غریبه گرفتار می‌شود که هرشب توسط موجودات مرموز تحت تعقیب قرار می‌گیرند.

A young artist gets stranded in an extensive, immaculate forest in western Ireland, where, after finding shelter, she becomes trapped alongside three strangers, stalked by mysterious creatures each night.

یک شاهزاده خانم با هفت کوتوله و گروهی از شورشیان به نیروهای خود می پیوندد تا پادشاهی خود را از نامادری ظالمانه خود The Evil Queen آزاد کند.

A princess joins forces with seven dwarfs and a group of rebels to liberate her kingdom from her cruel stepmother the Evil Queen.

در جنگ خدایان و تایتان ها، سرانجام خدایان فاتح این جنگ می شوند تا صلح و ثبات را به بشریت باز گردانند. اما شکست تایتان ها به معنای ریشه کنی ظلم و ستیز در جهان نیست چراکه اینبار نوبت به یک شیطان بسیار خشن و ظالم به نام «پادشاه هایپریون» است که با بشریت مبارزه کرده و دنیا را به سمت تاریکی سوق دهد...

Theseus is a mortal man chosen by Zeus to lead the fight against the ruthless King Hyperion, who is on a rampage across Greece to obtain a weapon that can destroy humanity.

نوآه، پسر جوانی است که در شب اول با دختر رویاهایش، آوری، به خوبی خوشگذرانی میکند. ولی ناگهان وارد منطقه دوستی با آوری میشود و سه سال آینده را به این فکر میکند که مشکل آن شب چه بود. تا اینکه او شانس غیرمنتظره‌ای برای تصحیح کردن اشتباه آن شب خود پیدا میکند و با سفر در زمان، برای بدست آوردن دختر رویاهایش دست به کار میشود ...

Noah meets Avery at a Halloween party and falls in love but gets friend-zoned. 3 years later, she's engaged to someone else. Noah returns in a time machine to fix things.

در قرن 21 به سر می بریم، اما خدایان کوه المپ و دیوهای بسیار از صفحات کتاب اسطوره های یونان پا به دنیای ما می گذارند. پرسی جکسون دانش آموزی دبیرستانی است که با این خدایان اسطوره ایی مواجه می شود. آذرخش زئوس, خدای خدایان, دزدیده شده و پرسی مظنون اصلی است. از سوی دیگر مادر پرسی نیز ناپدید شده است. پرسی و دوستانش سفری ماجراجویانه را برای یافتن مادرش و پیدا کردن دزد اصلی آذرخش آغاز می کنند. آنها مادر پرسی را نجات می دهند و رازی قدرتمندتر از خدایان را فاش می سازند و…

A teenager discovers he's the descendant of a Greek god and sets out on an adventure to settle an on-going battle between the gods.

پسر پوسایدون و دوستش برای بازگرداندن پناهگاه امن خود راه درمکانی پرخطری در دریا میگذارند برای پیدا کردن گنجینه ارزشمند ودر همان حال نیز جانوری شیطانی سعی در متوقف کردن انها دارد.

In order to restore their dying safe haven, the son of Poseidon and his friends embark on a quest to the Sea of Monsters, to find the mythical Golden Fleece, all the while trying to stop an ancient evil from rising.

«ورونیکا» (ژاکوب) به کراکوف می آید و در مدرسه ی موسیقی به تحصیل آواز می پردازد، اما پس از مدتی بیمار می شود و در نخستین اجرای عمومی اش روی صحنه می میرد. در همین زمان در پاریس، «ورونیک» (ژاکوب) آرزوهایش را برای بدل شدن به یک خواننده ی حرفه ای کنار می گذارد تا معلم مدرسه شود و در ضمن گویی با نوعی تله پاتی وجود همزادش را حس می کند

Two parallel stories about two identical women; one living in Poland, the other in France. They don't know each other, but their lives are nevertheless profoundly connected.

فیلمنامه‌ نویسی، به خانه دوران کودکی‌اش بازگردانده می‌شود، جایی که متوجه می‌شود والدینش که مدت‌هاست مرده‌اند، زندگی می‌کنند و...

A screenwriter drawn back to his childhood home enters into a fledgling relationship with a mysterious neighbor as he then discovers his parents appear to be living just as they were on the day they died, 30 years before.

داستان درباره دو دوست به نام های دیو و میچ است. دیو یک مرد متاهل و دارای چند بچه ولی میچ یک مرد سینگل است، یک شب وقتی میچ و دیو در حال گفتگو بودند نزدیک یک حوضچه می شوند که ناگهان صاعقه ای به آنها برخورد می کند و همین موضوع باعث می شود که...

One fateful morning, family man Dave and bachelor Mitch wake up in each other's bodies as a result of a wish they made the previous evening.

آمار، میت و پرم به شهر کوچکی می‌روند و در آنجا با یک زن مرگبار به شکل راگینی روبرو می‌شوند. راگینی همان چیزی است که آنها آرزوی آن را داشتند، اما او کم کم به بدترین کابوس آنها تبدیل می شود!

Amar, Meet and Prem go into a small town where they encounter a 'femme fatale' in the form of Ragini. Ragini is everything they had dreamed of, but she slowly turns into their worst nightmare!