سایت seriesbr

دو روبات با ظاهری انسانی از زمان آینده می آیند، یکی (شوارتسنگر) برای مراقبت از پسر بچه ای به نام «جان کانر» (فورلانگ) ـ که در آینده رهبری مبارزه ی انسان علیه کامپیوتر را به عهده خواهد گرفت ـ و دیگری «نابودگر تی هزار» (پاتریک) که بسیار پیشرفته تر است و می تواند به هر شکلی دربیاید.

A cyborg, identical to the one who failed to kill Sarah Connor, must now protect her ten year old son John from an even more advanced and powerful cyborg.

فیلم داستان سفینه فضایی «پیمان» را دنبال می‌کند که مسافران آن در حال سفر به سیاره‌ای ناشناخته و خالی از سکنه هستند. اعضای این سفینه به زودی متوجه می‌شوند که موضوع دوم در مورد سیاره صدق نمی‌کند و آنها تنها نیستند…

The crew of a colony ship, bound for a remote planet, discover an uncharted paradise with a threat beyond their imagination, and must attempt a harrowing escape.

نئو و رهبران شورش تخمین میزنند که حدود 72 ساعت تا حمله 250 هزار ماشین به صهیون، وقت دارند. در همین زمان نئو باید تصمیم بگیرد که چگونه ترینیتی را از سرنوشت تاریکی که در رویا برایش دیده، نجات دهد.

Freedom fighters Neo, Trinity and Morpheus continue to lead the revolt against the Machine Army, unleashing their arsenal of extraordinary skills and weaponry against the systematic forces of repression and exploitation.

یک زن اسکاتلندی در حال سفر به کلمبیا، صدای عجیب و غریب را متوجه می شود. به زودی او شروع به فکر کردن در مورد ظاهر خود می کند.

A woman from Scotland, while traveling in Colombia, begins to notice strange sounds. Soon she begins to think about their appearance.

«رستاخیزها» به ۲۰ سال پس از رویدادهای «انقلاب‌های ماتریکس» می‌رود و زندگی به‌ظاهر عادی نئو با بازی «کیانو ریوز» به عنوان «توماس ای. اندرسون» در سان فرانسیسکو را به تصویر می‌کشد، جایی که یک تراپیست برای او قرص‌های آبی تجویز کرده است. نئو و ترینیتی با بازی «کری-آن ماس» یکدیگر را نمی‌شناسند اما مورفیوس با بازی «یحیی عبدالمتین دوم» قرص قرمز را به نئو پیشنهاد می‌کند و گشوده شدن درهای ذهنش را به دنیای ماتریکس.

Return to a world of two realities: one, everyday life; the other, what lies behind it. To find out if his reality is a construct, to truly know himself, Mr. Anderson will have to choose to follow the white rabbit once more.

یک واحد نظامی ویژه با یک ابرکامپیوتر قدرتمند و خارج از کنترل و صدها دانشمند که پس از یک بعد از یک تصادف در آزمایشگاه، و انتشار ویروسی خطرناک، دو مامور امنیتی باید با صدها نفر از افرادی که در آزمایشگاه کار می کردند و اکنون به جانورانی آدم خوار تبدیل شده اند، مبارزه کنند. تصادف آزمایشگاهی به موجودات گوشتخوار جهش یافته اند مبارزه می کند.

A special military unit fights a powerful, out-of-control supercomputer and hundreds of scientists who have mutated into flesh-eating creatures after a laboratory accident.

دانش آموز دبیرستانی به طور تصادفی به سال 2003 سفر می کند و تصمیم می گیرد قاتل زنجیره ای را که خواهرش را به قتل رساند، متوقف کند.

High school student accidentally travels back to 2003 and decides to stop the serial killer who murdered her sister.

در یک جامعه به ظاهر بی نقص ، بدون جنگ ، درد ، رنج و یا اختلاف، پسر جوانی تصمیم می گیرد که از یک پیرمرد در مورد درد و لذت های واقعی دنیای "واقعی" چیز هایی یاد بگیرد و ...

In a seemingly perfect community without war, pain, suffering, differences or choices, a young boy is chosen to learn from an elderly man, the true pain and pleasure of the "real" world.

پس از زنده ماندن از یک تصادف رانندگی که جان دوست پسرش را گرفت، یک دختر نوجوان معتقد است که او در تلاش است تا با او از دنیای آخرت ارتباط برقرار کند.

After surviving a car accident that took the life of her boyfriend, a teenage girl believes he's attempting to reconnect with her from the after world.

خدمه کشتی Serenity سعی می کنند از یک قاتل که برای بازپس گیری رودخانه تله پات فرستاده شد در آینده ای دور یک گروه قدرتمند به اسم «اتحادیه» بر کهکشان حکومت می کنند. این گروه که بصورت استبدادی بر تمام سیارات تسلط دارد همواره در تلاش هستند تا مخالفان و شورشیان را سرکوب کنند. یک گروه از این شورشیان به فرماندهی کاپیتان «مالکوم» سوار بر یک سفینه قدیمی با نام «سرنیتی» سعی دارند تا از دست نیروهای اتحادیه بگریزند. در همین زمان دختری به اسم «ریور» که قادر به خواندن ذهن افراد است موفق می شود ذهن گروهی از سیاستمداران اتحادیه را خوانده و پی به اسرارشان ببرد. به همین خاطر او به کمک برادرش «سایمن» از دست نیروهای اتحادیه و به خصوص مامور بی رحمی به اسم «آپریتیو» گریخته و در ادامه آنها به سفینه سرنیتی پناهنده می شوند. ه است فرار کنند.

The crew of the ship Serenity try to evade an assassin sent to recapture telepath River.