سایت seriesbr

دختر یکی از دولتمردان کشور آفریقایی توسط گروهک تروریستی الشباب ربوده میشود. او تعدادی سرباز را اجیر میکند تا دخترش را از چنگال آدم رباها نجات دهد اما در طی عملیات نجات متوجه می شوند که دختران بیشتری وجود دارد به همین دلیل نقشه شان اشتباه پیش می رود و مجبور می شوند تا به دنبال پناهگاه در آفریقا باشند به همین دلیل به سمت مزرعه ایی می روند که گمان می کنند متروکه است اما بعد از مدتی متوجه می شوند که مزرعه مکانی است برای پرورش شیرها که توسط شکارچیان غیرقانونی برای صنعت شکار و بازار داروهای شرق آسیا استفاده می شده است. به نظر می رسد شیرها فرار کرده اند و دور و بر آنها هستند و …

O'Hara is a mercenary leading a squad of soldiers on their mission to rescue hostages in a remote part of Africa. Unfortunately, the mission goes awry and the team is stranded and forced to survive against the local rebels.

داستان آیشا، یک پرستار بچه مهاجر که در حالیکه از فرزند یک خانواده مرفه مراقبت می کند، زندگی جدیدی را در شهر نیویورک رقم می زند. حال او مجبور می شود با حقیقتی پنهان روبرو شود که رویای متزلزل او را تهدید می کند.

Piecing together a new life in New York City while caring for the child of an Upper East Side family, immigrant nanny Aisha is forced to confront a concealed truth that threatens to shatter her precarious American Dream.

گروهی استخدام می شوند تا به یک تجارت قدیمی خانوادگی کمک کنند تا رونق بگیرد. اما آنها به زودی خود را در جزیره ای کوچک در دریاچه ای می بینند که گفته می شود...

A group of social media experts are hired to help an old family business to thrive. But they soon find themselves stuck on a tiny island in a lake in which an ancient Swedish witch is said to live.

پس از اینکه پدر او به عنوان هدیه به او جعبه موسیقی مرموزی می‌دهد، کلر شانون (جوئی کینگ) هیجان زده می‌شود و در پی این است تا تمام آرزوهای خود را با آن جعبه به واقعیت تبدیل کند. شادی و هیجان او کم‌کم به وحشت مبدل می‌شود، از وقتی که او می‌خواهد قیمت خونین هر یک از آرزوی‌های جدید خود را بپردازد…

A teenage girl discovers a box that carries magic powers and a deadly price for using them.

در شهر کوچکی در ماساچوست؛ گروهی از دختران نوجوان تلاش می‌کنند تا معمای ناپدید شدن دوستشان که گفته می‌شود مرتبط با موجودی به نام اسلندرمن است را حل کنند اما…

In a small town in Massachusetts, a group of friends, fascinated by the internet lore of the Slender Man, attempt to prove that he doesn't actually exist - until one of them mysteriously goes missing.

شش جوان برای اسکی کردن به طرف منطقه ای که کو یوتنهایم در آن قرار دارد، به راه می افتند. منطقه ای که هیچ نشانه ای از زندگی انسان ها در آن به چشم نمی خورد و تماس گرفتن با موبایل نیز از آنجا غیر ممکن است. تنها بنایی که در این منطقه وجود دارد، هتلی کوهستانی می باشد که در دهه 1970 بعد از ناپدید شدن پسر مدیر هتل تعطیل شده است و …

5 young Norwegians head up to the mountains to snowboard. One breaks his leg and it's getting dark soon, so they spend the night in a big, abandoned hotel, closed 30 years ago. They are not alone.

داستان فیلم در دهه 80 اتفاق می افتد،زمانی که گروهی از دختران نوجوان برای گردشی به یک هتل متروکه میروند...

Takes place in the 80's where a group of teenagers go to visit an abandoned hotel, only to find themselves hunted by a psychotic killer through the Norwegian woods.

عتیقه فروشی چینی جانور کوچک و عجیبی به نام «موگ وای» را به پسر بچه ی نوجوانی (گالیگان) می فروشد، با این شرط که دور از نور شدید و آب نگه دارند و هرگز پس از نیمه شب به آن غذا ندهند. «موگ وای» آرام و دوست داشتنی است، تا این که به طور تصادفی کمی آب رویش ریخته می شود و پنج جانور مشابه - ولی کمی شیطان - از آن به وجود می آیند...

A young man inadvertently breaks three important rules concerning his new pet and unleashes a horde of malevolently mischievous monsters on a small town.

یک دانشجوی خجالتی سعی دارد به خانواده‌اش در اوهایو برسد ، یک مرد خشنِ عشقِ اسلحه بدنبال آخرین توئینکی می گردد و دو خواهر در تلاشند تا به یک شهر بازی برسند. اما همه ی آن‌ها در حالی مسیرشان را می پیمایند که کل آمریکا پر از زامبی‌ پر شده است و…

A shy student trying to reach his family in Ohio, a gun-toting bruiser in search of the last Twinkie and a pair of sisters striving to get to an amusement park join forces in a trek across a zombie-filled America.

راهایو پس از سر بریدن پدرش توسط نینجاها، به حدی آسیب دید که به دلیل دخالت خانزاب، تمرکز برایش مشکل بود.

After his father was beheaded by ninjas in Banyuwangi '98, Rahayu was traumatized to the point where he found it difficult to concentrate on his prayers due to interference from the khanzab.