سایت seriesbr

مردی ۶۵ ساله مبتلا به بیماری آلزایمر که به عنوان دستیار قاضی فعالیت می‌کند، تصمیم می‌گیرد جنایتکاران را به سزای اعمالشان برساند و...

A man diagnosed with Alzheimer's decides to punish criminals.

یک خیاط معروف شروع به دوختن لباس عروسی برای نامزد بهترین دوستش می کند - اما هر سه رازهای تاریکی دارند که به زودی زندگی آنها را خراب می کند.

A famous tailor begins to sew a wedding dress for his best friend's fiance- but all three have dark secrets that will soon upend their lives.

وقتی ساهسو برای یک سخنرانی به آدانا می رود، این فرصت عالی برای مواجهه با پدربزرگ جدا شده اش است. اما به زودی، او خود را در میان یک افسانه می بیند.

When Sahsu goes to Adana for a lecture, it's the perfect chance to face her estranged grandfather. But soon, she finds herself in the midst of a legend.

خانواده ییلماز باید بلافاصله قبل از بدتر شدن وضعیت مالی خود مستاجر جدیدی برای انبار خود پیدا کنند، اما آنها دو شرط دارند. مستاجر نباید مجرد یا دانشجو باشد. آتس، که میخواهد در زندگی اش یک شروع بزرگ داشته باشد، با دیدن آگهی خانه زیر شیروانی، با یاسمین که میخواهد از خانواده اش حمایت کند، تصمیم می گیرند آنرا اجاره کنند.

It is the story of Ates, Aysen, Demir and Yasemin, whose characters are opposite to each other and come from different social classes and cultures, to resist their love at the expense of their families.

با توجه به قول داده شده به مته و ناز، فرزندان خانواده های ثروتمند ، آرزویشان برآورده می شود و قرار است این دو فرزند پس از بزرگ شدن با هم ازدواج کنند. وقتی اینجیلا، که از کودکی با ناز بوده، در مقابل مته ظاهر می شود، این ماجرا را تغییر می دهد. آیا برخورد بین اینجیلا و مته به مته کمک می کند تا عشق واقعی را پیدا کند؟

An encounter between Incila, Naz's despised assistant and Mete begins to change the direction of Naz's future, where she plans everything with Mete with a toxic passion.

نیلوفر که از کودکی آرزو داشته در هتل لوکس «لوتسیا»، که توسط والدینش ساخته شده، کار کند. پس از تلاش‌های فراوان، او سرانجام به این آرزو می‌رسد. در سوی دیگر، کاعان یکی از وارثان هتل، پس از سال‌ها زندگی در خارج به کشور بازمی‌گردد. اما بازگشت او با انگیزه‌ای تاریک همراه است: انتقام از خواهر ناتنی‌اش، سویل  که کنترل هتل را در اختیار گرفته است.

Nilüfer pursues her dream of working at Lutesya Hotel, built by her late parents. When Kaan, a hotel heir, returns seeking revenge against his controlling stepsister Sevil, his encounter with Nilüfer changes everything.

داستان در استانبول در دهه 1800 آغاز می شود میا، انسانی که تبدیل به خوناشام شده است تصمیم می‌گیرد از دیمیتری، رئیس خوناشام‌ها انتقام بگیرد.

The story will begin in Istanbul in the 1800s and stretch daily. Mia will work with young rebels to destroy Dmitry, which will cross the road at a luxurious nightclub in Istanbul.

داستان مردی به‌نام جم که در کودکی طی اتفاق تلخی، باور خود به عشق را از دست داده اما حالا «بیمارستان عشق» را اداره می‌کند، تا اینکه هازال وارد زندگی‌اش می‌شود، زنی که شدیداً به قدرت عشق باور دارد و...

Cem, scarred by a childhood that crushed his trust in love, runs the "Love Hospital" - until Hazal, a believer in the power of love, disrupts his life.

یک نویسنده ورشکسته و بی‌پناه که در ورزش شرط‌ بندی می‌کند، ناگهان مجبور می‌شود با روح یک تاجر زورگو و متکبر همکاری کند، کسی که اصرار دارد معمای قتل مرموز خودش را حل کند و…

A down-and-out sports-betting writer is roped into teaming up with the ghost of a bossy business tycoon who's demanding to crack his own murder case.

قتل وحشیانه‌ای در جنگل رخ می‌دهد و حمدی آتیلبای که یک کارفرمای خیّر است به شکل تحقیرآمیزی کشته می‌شود. این قتل سرنوشت دادستان لیلا که سعی دارد با پشت سر گذاشتنِ گذشته‌ی پیچیده‌اش، زندگی جدیدی برای خود دست و پا کند و کنعان که یه مجری خبری حریص و مشهور است و زندگی باثباتی دارد را بهم پیوند می‌دهد. این قتل در عین حالی که باعث به ظهور رسیدن عشق آن‌ها می‌شود، باورهایشان به زندگی را هم به کلی عوض می‌کند…

The brutal murder of Hamdi Atilbay brings together the paths of young prosecutor Leyla, and a famous journalist Kenan. However, this murder is covered with facts that will also destroy their love.