سایت seriesbr

امروز تو ، می تونه فردای من باشه هیچکس از سرنوشت خبر نداره حتی شما داستان سریال با این شعار شروع می شود.

Alborz Shams, a resident of Germany, returns to Iran for the death of his father, but in Iran everyone calls him Farhad Babaei and no one remembers him, not even his love Sara.

در کارناوال رئالیتی شویی است که در آن شرکت‌کنندگان از اقشار مختلف برای کسب عنوان بهترین کمدین ایران رقابت می‌کنند. با اجرای رامبد جوان، این برنامه چالش‌های کمدی متنوعی را ارائه می‌دهد که خلاقیت و طنز آن‌ها را می‌سنجد....

در سال 1285 شمسی خانواده ای نظامی برای محافظت از يك جواهرات با ارزش به عمارت نفرین شده ای در شکارگاهی قديمی می روند. پيشكار وليعهد پس از تحويل جواهرات پسر كوچك خانواده را به عنوان وثيقه با خودش به دربار مي برد تا اينكه…

فیلم در آغوش درخت، بحران پیچیده زندگی کیمیا و فرید است که دوازده سال از ازدواجشان می‌گذرد و جهان زیبای فرزندانشان را بهم ریخته است، کودکانی که هیچ چیز جز سادگی و مهربانی را در زندگی نمی‌شناسند.

The life crisis of Kimia and Farid, who have been married for twelve years, destroys the world of their children. Children who know nothing but kindness in life.

مهرداد با سودابه ، خواهر دوست و همکارش سیامک ازدواج می‌کند و او را به خانه قدیمی‌شان می‌برد تا در کنار مادرش زندگی کنند، در این همزیستی آنها با اتفاقات غریبی روبه رو می‌شوند.

Mehrdad marries Soodabeh, his friend's sister and colleague Siamak, and takes her to their old house to spend time with his mother, who then encounters incidents.

مادر هوای رفتن کرده و زندگی‌اش رنگی دیگر گرفته… اما اهل خانه او را باور نمی‌کنند…

A student filmmaker finds out her mother has been having recurrent dreams of her imminent death. Believing she is soon to die, the mother decides to both accomplish her outstanding religious duties and fulfill her children's wishe...

آدم‌ها باید جوری زندگی کنند که در هر لحظه آماده‌ی ملاقات با اجل باشند؛ هر لحظه، هر جا، حتی داخل ماشین و پشت چراغ قرمز.

People should live in such a way that they are ready to meet death at any moment.

فیلم سگ کشی داستان یک نویسندهٔ ایرانی به نامِ گلرخ کمالی است که شوهرش را به گمانِ رابطه‌ای میان او و منشی شرکتش ترک کرده است. گلرخ بعد از پایان جنگ به تهران بازمی‌گردد و متوجه می‌شود که شوهرش ورشکست شده و غرق در بدهی است.

While the post-revolution frenzy is at its peak in Iran, a woman attempts to help her secretive husband out of jail by settling his debts for him on her own.

این فیلم چهار داستان درباره ی مجازات اعدام در ایران را روایت می کند. این فیلم نشان می دهد که آزادی شخصی تحت یک رژیم خودکامه تا چه میزان می تواند مطرح شود و این آزادی چه تبعاتی به دنبال خواهد داشت ...

The four stories that are variations on the crucial themes of moral strength and the death penalty that ask to what extent individual freedom can be expressed under a despotic regime and its seemingly inescapable threats.

شهرزاد با تصميم مادرخوانده اش فرنگيس با جشن با هرمز مخالفت مي كند، و با رها كردن ثروتي كه پدرش براي او به ارث گذاشته از خانه مي گريزد و به فريدون كه كافه اي را اداره مي كند، پناه مي برد....