سایت seriesbr

سلما برای گرفتن ارث خود راهی استانبول می شود و شرطی که برایش گذاشته اند این است که دوباره پس از سال ها مهران را ببیند. پیوند دوباره آن دو با ملاقات با خانواده پرشور و خویشاوندان عجیب و غریب مهران همراه می شود.

Selma and Mihran reunite when she travels to Istanbul to claim an inheritance, contingent on seeing him again. Their rekindled bond intertwines with Mihran's vibrant family: cousin Atakan, his love Altan, and eccentric relatives.

یک وکیل به نام نهیر حرفه خود را برای بزرگ کردن فرزندانش متوقف می کند. ازدواج ظاهراً محتوا او وقتی همسرش صدر بدون هشدار ناپدید می شود ، مختل می شود.

A lawyer named Nehir pauses her career to raise her kids. Her apparently content marriage is disrupted when her husband Serdar vanishes without warning.

وقتی که یک مرد در حومه شهر پیام هایی دریافت می کند که به نظر می رسد آینده را پیش بینی می کند، از گوشه و کنار پیروانی برایش پیدا می شوند و . . .

When a suburban man receives messages that seem to predict the future, he develops a following

داستان عشق افسانه‌ای آکیز و گوک تگینی باتوگا است. آکیز دختری جنگجو و شجاع است که در دل کوهستان‌ها زندگی می‌کرده است و پدرش را به طور ظالمانه‌ای از دست داده است و گوک تگینی نیز پسر معلولی است که توسط دشمنی مشترک با آکیز یتیم شده است. این دو سفری را برای انتقام و برپایی عدالت آغاز می‌کنند.

The epic love story of Akkiz, a warrior mountain girl, and disabled Prince Batuga, who were both orphaned by Gök Han in the 8th century in the harsh steppes of Central Asia.

داستان درباره دختری به نام عذرا است که در آمریکا دانشجو است و قصد دارد درست مثل پدرش، یک سرآشپز حرفه ای شود.

The story revolves around a girl named Azra who is studying abroad in America to become a professional cook just like her father.

ملک، بورکو، ادا و آیلا چهار دوست دبیرستانی هستند. زندگی آنها پس از ملاقات با زنی مرموز به نام هاول به کلی تغییر می کند و همه چیز دیگر مثل قبل نخواهد شد.

Melek, Burcu, Eda and Ayla are four high school friends. Their lives will change completely after they meet a shaman woman named Havel, and things will never be the same again.

یک بوکسور سابق عاشق یک زن نابینا می شود و شروع به ساختن زندگی جدیدی می کند، اما گذشته تاریک او باز می گردد تا هر دوی آنها را به خطر بیندازد.

A former boxer falls in love with a blind woman and starts to build a new life, but his dark past returns to endanger them both.

هر یک از اعضای خانواده مرمر با مشکلات خود دست و پنجه نرم می کنند. سرهان در سازگاری بیگم با زندگی جدیدشان مشکل دارد. در حالی که سرهات اکنون یک زن را در زندگی خود از دست داده است، غضنفر برای حفظ خانواده اش تلاش می کند.

Each member of the Mermer family, struggles with their own problems. Serhan has difficulty adjusting Begüm, to their new life. While Serhat is now missing a woman in his life, Gazanfer struggles to keep his family together.

در قسمت چهارم از سری فیلم های رجب ایودیک، وی مربی تیم فوتبال بچه های محله شان شده است. آنها در قطعه زمینی که سال ها محل بازی کودکان بسیاری بوده، تمرین می کنند اما وقتی که خبر می رسد همین زمین به یک تاجر فروخته شده، زمین و زمان بر سرشان خراب می شد. حال رجب قصد دارد تا به روش های مختلف، این زمین با ارزش را همچنان حفظ کند …

Recep Ivedik coaches the children football team in his neighborhood. For the training he uses the only free piece of land as football field on which he used to play football as a child. Recep notices sadly that this piece of land ...

هنگامی که در یک جاده تاریک یک راننده تاکسی با زنی که به خاطر شرایط محیط حسابی ترسیده و در کنار وسیله نقلیه خود ایستاده است، برخورد می‌کند، به جای کمک کردن او را می‌کشد اما طولی نمی‌کشد تا همسر آن زن که برحسب اتفاق یک مامور مخفی است، تلاش خود را برای یافتن قاتل آغاز کند.

A secret agent exacts revenge on a serial killer through a series of captures and releases.